
نوشته: جیمز کلیر
مدتها قبل از اینکه برای چاپ در نشریههای بینالمللی مقاله بنویسم، چیزهایی برایم خودم قلمی میکردم. این کار را بیش از یکسال ادامه دادم. دلایل و بهانههای زیادی داشتم که نوشتن و در میان گذاشتن دانستههایم با دیگران را برایم توجیه پذیر میکرد، اما بعدها این دلایل به ترس منجر شد.
این چیزی بود که در آن زمان نمیدانستم: نباید از ترس اجتناب کرد. ترسیدن نشانهی این نیست که دارید کار اشتباهی انجام میدهید. ترس هزینهای است که همه هنرمندان باید در راه انجام کاری معنی دار بپردازند.
بدیهی است که لازم نیست هر آنچه فکر میکنید، مینویسید یا میسازید را به دیگران به اشتراک بگذارید. در عصر هر جا فردی پیدا میشود که پلتفرمی برای عرضه و حرفی برای گفتن دارد، کلی از اطراف و اکناف سر و صدای مخالف پیدا میشود.
با این حال، اگر داستانی برای گفتن دارید باید آن را با دیگران در میان بگذارید. اگر ایدهای دارید که میخواهید آن را بسازید، تصور میکنم باید آن را ساخت. اگر رویایی دارید که میتواند دنیا را کمی بهتر کند، من فکر میکنم این مسئولیت به عهده شماست که آن رویا را با بقیه هم در میان بگذارید. اما این کار ساده نخواهد بود. همه هنرمندها با ترس، شک و تردید، پرسشها و گلوله ی برفی و غلطان احساسات خودشان روبرو میشوند.
حال که این موضوع را دانستید، در زیر شش نقل قول از نویسندگان، بازیگران و هنرمندان معروف دربارهی غلبه بر ترس و رها کردن افسار خلاقیت میخوانید.
ترس به ما میگوید چه باید بکنیم
«ترس فلجتان کرده؟ این نشانهی خوبی است. ترس خوب است. ترس هم مثل شک به خود یک شاخص به حساب میآید. ترس به ما میگوید باید چه کار بکنیم. قاعده کلیمان یادتان باشد: هر چه بیشتر از یک کار یا تماس بترسیم، بیشتر میتوانیم مطمئن باشیم که حتماً باید آن کار را انجام دهیم.
همیشه انسان مقاومت را به شکل ترس تجربه میکند؛ درجهی ترس برابر است با قدرت مقاومت ما. بنابراین هر اندازه بیشتر نسبت به دست یازیدن به کاری ترس و واهمه داشته باشیم، میتوانیم بیشتر اطمینان داشته باشیم که آن عمل برایمان اهمست زیادی دارد و به همان اندازه روحمان بزرگتر می شود.»
- استیون پرسفیلد، جنگ هنر
در آغاز کار شروع کردن مهمتر از موفقیت در آن است. تنها از طریق شروع به عمل کردن است که میتوانیم فرصتهای موجود برای رشد را برای خودمان آشکار کنیم.
از کوچک شروع کنید
«کاری که باید بکنیم این است که به خودمان بگوییم، «کوچکترین و ریزترین چیزی که میتوانم در ان به مهارت برسم کدام است و ترسناکترین کاری که میتوانم در مقابل عدهی معدودی از افراد انجام بدهم چیست و با چه مقدار ترس باید روبرو بشوم؟» وقتی در آن کار ابتدایی ماهر شدیم، آنگاه در خواهیم یافت که چندان چیز کشنده و مرگ آوری هم نبوده است. و این چیزی نیست که به واسطه عقل و فکرمان درک کرده باشیم. ما با کاری که مرگ آور نبوده زندگی کردهایم. و این ایده فکر بسیار کلیدی است؛ زر از آن بعد خواهید توانست بر ترس بیشتری غلبه کنید.»
– ست گودین
سرسختی روانی یک مهارت است و مثل هر مهارت دیگری میتوان آن را بهبود بخشید. یادگیری نحوه ی غلبه بر ترس درست مثل این ایجاد یک عادت جدید است. پس از کوچک شروع کنید و به آرامی افزایشش بدهید.
به سمت صدای غرش بدوید
«وقتی دارید به انجام کاری فکر میکنید و آن کار به نظرتان ترسناک است، وقتی دارید فکر میکنید شیر در انتهای خط ایستاده، دارد میغرد، حسابی وحشی شده و میخواهد شما را تکه و پاره کند .... در هر حال باید خودتان را دوام داون به آن صدای غرش برسانید. به سمت صدای غرش بدوید.»
– تینا اسمیکر
این کار شما نیست که به خودتان نه بگویید. نباید خودتان را از مقابل در برانید یا برای خودتان پایه و مقدار محدودی تعریف کنید یا ارزش یا شایستگی ایدههای خودتان را پایین بیاورید. کار شما آفریدن است. شغل شما به اشتراک گذاشتن است. شغل شما این است که بر ترس غلبه و مسابقه را آغاز کنید.
حتی اگر دارید کاری میسازید که مردم ممکن است درباره ی آن به قضاوت بنشینند یا دوستش نداشته باشند. اما اگر آنچه در درونتان دارید را نیافرینید و آن را با دیگران به اشتراک نگذارید، مرتکب جرم و جنایت به مراتب بدتری از نه گفتن به خودتان شدهاید. میتوانید بگذارید دیگران شما را بابت چیزی که ساختهاید قضاوت کنند، یا میتوانید بگذارید شما را به کل نادیده بگیرند چون گذاشتهاید آنچه در درونتان وجود دارد همانجا بماند.
الان وقت خوبی است، به خوبی هر وقت دیگری
«من فکر میکنم خیلی وحشتناک است که در زندگی منتظر موقعی بمانید که آماده انجام کاری باشید. من الان این احساس را دارم که گویی هیچ کسی حاضر نیست کاری انجام دهد. اصلاً گویی هیچ چیز آماده نیست. الان فقط الان است. شما هم ممکن است همین کار را انجام دهید. منظورم این است که من با اطمینان میگویم که اگر قرار باشد الان برویم برای بانجی جامپینگ (پرش با طناب از ارتفاع) یا چیزی شبیه به آن، من نیستم. من از آنهایی نیستم که مثل دیوانهها ریسک کنم. اما من فکر میکنم که به طور کلی کارهایی که انجامشان در این لحظه مثل هر سالعت دیگری خوب است برای انجامشان حاضرم.»
–هیو لوری
هیچ وقت به نظر زمان مناسب نخواهد آمد. منتظر نمانید کسی به شما اجازه شروع کاری را بدهد. قرا نیست هیچ کسی شما را خبر کند، شما را معرفی کند، شما را انتخاب کند، به شما اشاره کند و بگوید، «الان وقتش است که شروع کنید.»
خودتان به خودتان مجوز شروع بدهید. افراد موفق قبل از آنکه حس کنند آماده هستند شروع میکنند.
هنرمندان تاب میآورند
«برای کسانی که انسان هستند و بابت من نگرانند برایشان رنج و ویرانی بیماری، عدم سلامتی، بد رفتاری، بی آبرویی آرزو میکنم. آرزو میکنم هرگز با عمق خود تحقیری، شکنجه ناشی از بی اعتمادی به خود و بدبختی در هم شکستن ناآشنا باقی نمانند: هرگز دلم به حالشان نخواهد سوخت زیرا تنها چیزی را برایشان آرزو کردهام که امروز میتوانند اثباتش کنند، چه لایقش باشند و چه نباشند. این تنها چیزی است که تاب میآورند.»
–فریدریش نیچه، ارادهی قدرت
در نهایت، شانس یافتن استقامت از طریق شک به خود، ترس و تعلل یکی از بزرگترین فرصتهایی که میتوانیم برای کشف خودمان داشته باشیم یا به دست آوریم. تنها از طریق آفریدن است که میتوانیم دریابیم چه کسی هستیم و از چه چیزی ساخته شدهایم.
بهتر است آدم وسط رینگ باشد تا اینکه به جای جمعیت به قضاوت بنشیند. آن وسط میدان هیجان انگیزتر است. چه ببرید و چه ببازید، مبارزه پاداشی است که میگیرید.
حرف آخر
چیزی میتواند غمناکتر از ناتمام گذاشتن کاری باشد؟
بله؛ کاری که هیچ وقت آغاز نشده باشد.
–کریستینا روستی
به جهان اطرافتان کمک کنید. درخشندگی که درونتان هست را ایجاد و به اشتراک بگذارید. زندگی تنها به معنای مصرف کردن چیزهایی که دیگران ساختهاند نیست.
0 اظهار نظر