
نوشته: جیمز کلیر
گفته میشود جری رایس بزرگترین دریافتکننده (یکی از پستهای میانی در فوتبال آمریکایی) تاریخ لیگ ملی فوتبال است. رایس علاوه بر برنده شدن در سه سوپر جام، تقریباً در تک تک فصلهای فوتبال حرفهای رکورد دریافتت توپ را از آن خود کرده است. او همچنین رکورددار دریافت توپ در محوطه، دریافت توب در میانهی زمین، و تاچ داون در تمام ادوار NFL محسوب میگردد.
بسیاری از کارشناسان عقیده دارند، فارغ از پستی که او بازی میکرد، احتمالاً میتوان رایس را بهترین بازیکن فوتبال آمریکایی تمام تاریخ نامید. اساساً رایس از آن استعدادهایی است که تنها یک بار به دنیا میآیند. به معنای واقعی کلمه بهترین بهترینها.
در کتاب محبوب جف کالوین با عنوان استعداد مبالغه است، داستانی بسیار جذاب و جالب در مورد اخلاق کاری و رویکرد رایس نسبت به تمرینهای آگاهانه برای مخاطب تعریف میشود. همانطور که میبینید، این تنها استعداد نبوده که باعث موفقیت رایس شده است و ما میتوانیم راهکاریهای او را آموخته و از همان استراتژیها برای بهبود سلامتی جسمانی، کار و زندگیمان استفاده کنیم.
برنامهی آموزشی جری رایس
این گزیدهای گلچین شده از کتاب استعداد مبالغه است است که به توضیح برنامهی آموزشی رایس میپردازد.
در تمرینات تیمی شهرت رایس به خاطر خل دادنهای او بود (این حرکت در فوتبال آمریکایی مجاز و یکی از حرکتهای دفاعی محسوب میگردد)؛ در حالی که بسیاری از توپ گیرهای پس از دریافت پاس به سمت یک چهارم دفاعی خود بر میگردند، رایس بلافاصله پس از دریافت توپ شروع میکرد با حداکثر سرعت به دویدن تا زمانیکه از منطقه هدف عبور مینمود. او به طور معمول، پس از پایان تمرین تیمی به تمرینهای خود ادامه میداد و تا ساعتهای متمادی تمرین میکرد و به عنوان آخرین نفر باشگاه را ترک مینمود. قابل توجهترین کار وی در خلال تمرین، تمرینها و کارهای ورزشی شش روز در هفته او در تعطیلات بین دو فصل است، که در این تمرینات به کل تنها بود و به تنهایی تمرین میکرد. صبحها را به تمرینات قلبی و عروقی و 10 کیلومتر دویدن روی تردمیل اختصاص میداد؛ گفته شده او برای دویدن روی تردمیل 10 ست 40 متری با حداکثر شیب را انتخاب میکرده است. بعد از ظهرها هم به تمرینات با وزنههای سنگین میپرداخت. این تمرینات میان بازیکنان و درست اندرکاران لیگ به یک افسانه تبدیل شده بود و گاهی اوقات بازینکنان دیگر صرفاً برای اینکه از نزدیک شاهد تمرینات او باشند، به رایس می پیوستند. گاهی اوقات روزی که قرار بود برای تمرین در کنار رایس شرکت کنند شب قبل از ان مریض میشدند.
واضح است که جری رایس حجم تمرین سنگینی داشت. این موضوع به هیچ وجه جای تعجب ندارد. پشتکار بدون تزلزل برای دستیابی به تعالی الزامی است. بخواهیم سادهتر بگویم، نمیتوانید بدون اینکه بارها و بارها در کاری تمرین کنید، در آن رده و آن زمینه خاص به اسم و رسمی دست پیدا کرده و بزرگ بشوید.
اما تنها مدت زمانی که رایس به تمرین می پرداخت باعث تمایز او با دیگران نمیشد، بلکه رایس برای مهارت پیدا کردن در رشتهی ورزشیاش از استراتژیهای دیگری نیز استفاده میکرد.
تعالی نیازمند چیزی بیش از تمرین صرف است
تعالی به چیزی بیش از چند تمرین معمولی نیاز دارد. برای رسیدن به تعالی باید تمرین درستی انتخاب کرد. تمایل طبیعی انسانها، از جمله ورزشکاران حرفهای، این است که وقتی به سطحی دلخواه از عملکرد رسید، دچار تکرار و در جا زدن شود.
برای مثال ممکن است بارها و بارها همان تمرینات یکسان را برای ورزش گلف انجام دهید. یا یک توپ گیر حرفهای فوتبال آمریکایی ممکن است بارها و بارها همان تمرینات یکسان را انجام دهد. در آغاز این تکرار برای توسعه مهارتها الزامی است. همانطور که بارها در مقالات مختلف تاکید کردهام، تنها با انجام حجم کافی از تمرینات است که یک مبتدی میتواند توقع داشته باشد که سطحی دلخواه از تعالی برسد.
با این حال، نقطهای هست که وقتی به ان رسیدید، به مهارتی دست پیدا کردهاید و بارها و بارها همان الگوی تمرینی را تکرار میکنید اما دیگر آن سطح تمرین جوابگوی رشد بیشتر شما نیست. (در واقع این موضوع در مورد همهی مهارت مصداق پیدا میکند: وقتی به همان شیوهی معمول به تمرین میپردازید همیشه به همان نتایجی دست پیدا خواهید کرد که الان و با داشتن آن مهارت میتوانید آن نتایج را به دست بیاورید.)
آندرس اریکسون روانشناس که مبدع اصلی قانون 10000 ساعت است این نکته مهم را چنین توضیح میدهد: «شما نمیتوانید از تکرار مکانیکی کارها بهرهای ببرید بلکه باید مدام اندازه و شکل تمرینهایتان را چنان تنظیم کنید یا تغییر دهید که به مرور به هدف نهاییتان نزدیک شوید. باید به صورت مداوم ترفندهایی در آستین داشته باشید که با وارد کردن فشار بیشتر و دادن امکان اشتباه به خودتان در ابتدای راه، اجازه دهید محدودیتهایتان افزایش پیدا کند.»
این جا است که جری رایس راه خود را از بقیه جدا میکند. او دانشکده را با به دست آوردن عنوان بهترین دریافت کننده به پایان رساند اما به داشتن همین مهارتها اکتفا نکرد و حاضر نشد در جا بزند. رایس حتی در بالاترین سطحی که قرار داشت راهی برای تمرین پیدا کرد و گاهی حتی در انجام تمرینات عقل و منطق را کنار نهاد تا جایی که توانست مرزهای جسمی و رمی خودش را بشکند و تواناییهایش را فراتر از مرزهای یک انسان عادی گسترش دهد و هرگز حاضر نشد بدون اینکه پیشرفتی در کارش داشته باشد، در نقطهای توقف کند. به عبارت دیگر رایس همیشه راههایی پیدا میکرد یک درصد بهتر از قبل شود.
اجازه دهید کمی در این مورد صحبت کنیم که چطور رایس متوجه شد که باید روی چه چیزهایی برای بهبود خودش تمرکز و تاکید کند.
تمرکز بر نقاط قدرت اصلی خودتان
آزمون کلاسیک تست سرعت در NFL دویدن 80 متر است. قبل از اینکه این آزمون برای اولین بار در تیم سان فرانسیسکو فورتی ناینرز تدوین شود، گفته میشد که رایس میتوانست 80 متر را در 4.7 ثانیه بدود. طبق منابع موجود، در سال 2014 چندین و چند مدافع به علاوه یک مدافع میانی وجود داشتند که میتوانستند سریعتر از این زمان بدوند. و در عین حال بعید است که هیچ یک از از این بازیکنان حرفه خود را حتی نیمی از جری رایس جدی گرفته باشند.
سرعت متوسط رایس در مقایسه با دیگر دریافت کنندهها، میتوانست به عنوان یک نقطه ضعف محسوب گردد. چگونه رایس توانست بر این نقطه ضعف غلبه کند؟ با به کار انداختن نقطه قوتش.
او تمرینهایی طراحی کرد که بر روی نیازهای خاصش کار میکرد. رایس نیازی نمیدید در انجام همهی امور خوب باشد، تنها باید از پس انجام چن کار بر میآمد. او باید با الگویی دقیق میدوید؛ باید بر مدافعان فائق میآمد؛ گاهی دو یا سه مدافع، که اختصاصاً ماموریت کنترل او را بر عهده داشتند؛ باید بالاتر از دیگر بازیکنان و مدافعان بالا میپرید تا بتواند توپ را از دستان آنها برباید و نیز باید قدرت بدنیاش بر مدافعان دیگر میچربید تا بتواند وقتی که چند نفری دور او را میگرفتند و راهش را سد میکردند کنارشان بزند؛ و در نهایت باید از میان مدافعان تکل کننده عبور میکرد. بنابراین او تمرینهایش را دقیقاً روی مواردی متمرکز کرد که بدانها نیاز داشت. سریعترین توپگیر کل لیگ بودن باعث نشد او دیگر مهارتها را کنار بگذارد. او به داشتن الگوهای دقیق و خاصش معروف شده بود. تمرینها افزایش وزن به او کمک کرد که قدرت فوقالعادهای پیدا کند. دویدن روی تردمیل به او کمک کرد که کنترل حرکاتش را به دست آورد و در نتیجه بتواند در حال دویدن به صورت ناگهانی تغییر مسیر بدهد به نحوی که مدافع از نحوهی حرکت او نمیتوانست مسیر او را حدس بزند. دویدئن در سربالایی تپهها به او کمک کرد شتابی انفجاری پیدا کند. و بیش از هر چیز، تمرینهای استقامتی (که اغلب ورزشکاران فعال در رشتههای سرعتی اهمیتی برای آنها قائل نمیشوند) باعث شد مزیتی غیر قابل رقابت در یک چهارم آخر بازی به او بدهد به طریقی کع وقتی تمام بازیکنان حریف از نفس افتاده و خستگی بر آنها مستولی شده بود و دچار ضعف جسمانی میشدند، رایس چنان می دوید که گویی هنوز دقیقه اول بازی است. او این تمارینها را تا آخرین روزی که در زمین بازی میکرد ادامه داد. رایس و مربیانش دقیقاً درک کردند وی به چه چیزیهایی نیازمند است. آنها با تمرکز بر این مسائل، اهداف دیگری که ممکن است به نظر برای یک بازیکن فوتبال مطلوب باشد، مثل سرعت را رها کردند.
تصور کنید او چقدر میتوانست تمرینهای اسانتری داشته باشد اگر نمیخواست روی این موضوعات کار کند.
هیچ کسی بر او خرده نمیگرفت اگر تصمیم میگرفت تمام وقت خود را صرف جبران و بهبود ضعف نسبیش (سرعت) نماید و مهارتهای دیگرش را هم حفظ کند. اما او در عوض با تمرکز و تلاش برای تسلط بر مهارتهایش (دقت، استقامت و قدرت) به درجهای فراتر از دیگران دست یافت.
مهم نیست که در تلاش برای تکمیل چه مهارتهایی هستید بلکه تنها باید بیابید کدام دسته از مهارتها میتواند مهارتی به شما عطا کند که برایتان مثل اهرم عمل کرده و مزایایی زیادی عاید شما کند.
استفاده از این حربه در زندگی
جری رایس به داشتن استعدادی باور نکردنی شهره بود اما اخلاق کاری و تعهد وی به بهبود مستمر بود که باعث گردید به فردی تبدیل گردد که استعدادش را به یکی از بزرگترین فرصتهای شغلی موجود در NFL تبدیل کند.
ممکن است برای من و شما مهارتها و شرایط بسیار متفاوت از آن چیزی باشد که برای جری رایس وجود داشت، اما اصول یکسان هستند. اگر میخواهیم این کار ترفند را در زندگی واقعی به مرحلهی اجرا گذاشته و در مهارتهایی که برایمان اهمیت دارند به استادی برسیم باید:
1. تا میتوانیم پرکاری کنیم.
2. بر مواردی تمرکز کنیم که برایمان مثل اهرم عمل میکند یعنی بر مهارتها و نقاط قوتمان.
3. راههایی برای بهبود مستمر و حرکت به جلو پیدا کنیم نه اینکه وقتی در کاری مهارت پیدا کردیم در تلهی انجام الگوهای تکراری بیفتیم.
0 اظهار نظر