وقتی خسته یا بیمار هستید، یا حال و حوصله ندارید، چطور یک روز کاری را دوام بیاورید


نوشته: آجا فراست
هر زمان احساس بیماری یا خستگی میکردید یا آنقدر بی انگیزه بودید که حس کردید دلتان نمیخواهد کار کنید (نه آنقدر بیمار، خسته و بی انگیزه که بخواهید یک روز را مرخصی بگیرید و در منزل استراحت کنید) به دین کارنازس (Dean Karnazes) فکر کنید.
کارنازس در سال 2005، 560 کیلومتر را بی وقفه دوید. او در طول این مسیر که 81 ساعت و 44 دقیقه طول کشید به قدری خسته و مواجه با حرارت بالای بدن شد که ناخن پنج انگشت پا را از دست داده و دچار سندروم محرومیت از خواب شد.
در نتیجه اگر او توانست این قدر در برابر درد و فشار تحمل کرده و دوام بیاورد شما هم میتوانید با ملالت و خستگی مبارزه کنید و یک روز کاری را دوام بیاورید.
با این حال این که کسی بتواند چنین کاری بکند به معنی آن نیست که انجام دادنش آسان است. ما انسانها باید در خلال ساعتهای معدود کارهایی را انجام دهیم و تا جایی که میتوانیم به وظایفمان جامهی عمل بپوشانیم، آن هم در شرایطی که گاهی اوضاع و احوال پیرامونمان چندان وضعیت خوبی ندارد. این که مجبور باشی همیشه با دیگران با حداکثر حال خوبتان برخورد کنید، باعث میشود در اثر گذشت زمان دچار فرسودگی و شکست شوید.
خستگی در محل کار: راهنمای ساعت به ساعت برای دوام آوردن
وقتی از خواب بیدار میشوید:
یک دوش آب سرد بگیرید. تحقیقات نشان میدهند فرو بردن بدن در آب سرد باعث کاهش تنش و خستگی، بهبود خلق و خو و تقویت حافظه شما میشود و حتی میتواند به صورت عمومی درد را در بدنتان کاهش دهد.
عجله دارید؟ هوا سرد است؟ هنوز هم میتوانید با خوردن لیوانی آب سرد بدنتان را بیدار کنید یا یک یا دو مشت آب خنک به سر و صورتتان بزنید.
در صبحانه:
وقتی کسی احساس ناخوشی میکند میلی به غذا خوردن ندارد. اشکالی ندارد. اخیراً مطالعهای نشان داده که افسانهی «صبحانه یک وعدهی غذایی جادویی است» صحت چندانی ندارد. به عبارت دیگر، وقتی گرسنه نیستید، لازم نیست غذا بخورید.
اما اگر اشتها داشتید، کره بادام زمینی و نان تست موزی را انتخاب کنید. به این ترتیب باعث خواهید شد انرژی کره بادام زمینی که آرام و به مرور آزاد میگردد را به دست آورده و کمی هم سوخت برای مغزتان از گلوکز موز بگیرید، و غذایتان به دلیل وجود نان راحتتر هضم میشود.
8:00 صبح:
به محض اینکه به دفتر رسیدید، احتمالا اولین کاری که وسوسه میشوید بکنید این استا که بدوید سمت دستگاه قهوه ساز و فنجانی قهوه برای خودتان بریزید. اما اگر هنوز ساعت 9:30 صبح نشده، سعی کنید در برابر آژیر کمبود کافئین مقاومت کنید. سطح کورتیزول شما (مادهای شیمیایی که باعث میشود فرد احساس بیداری و هوشیاری داشته باشد) به طور معمول در حدود ساعت 8 تا 9 صبح به بیشترین حد خود در خون بدن میرسد. اگر به این ترکیب شیمیایی کافئین اضافه کنید، در واقع خودتان باعث کاهش اثرات کورتیزول میشوید.
8:05 صبح:
از آنجایی که میدانید قرار نیست به اندازه روزهای عدی کار کنید، در مقابل وظایف خود استراتژیک عمل کنید. شخصاً یک یا دو کار از مهمترین کارها را انتخاب میکنم: مواردی از فهرست کارهای روزانه که حتماً باید در پایان وقت اداری به اتمام رسیده باشند.
مهمترین کارهایی که باید انجام بگیرند میتوانند کارهای فعالیت محور باشند (مثل «زنگ زدن به فلان مشتری احتمالی»، «ارسال نمونه محصول به بهمانی») یا نیل به اهداف خاص («ارجاع معرف بیسار به مدیریت حسابداری»)، یا ترکیبی از این دو.
چه نکته مثبتی دربارهی انتخاب مهمترین کارها برای انجام آنها در ساعتهای اولیهی صبح وجود دارد؟ میتوانید موقعی به سراغ این کارها بروید که در اوج انرژی خود قرار دارید.
9:30 صبح:
زمان قهوه! حالا دیگر مناسبترین زمان ممکن برای افزایش میزان هوشیاری و انرژی با تزریق کمی مخدر کافئین است.
10:30 صبح:
اجازه دارید یکی دو دقیقه از محیط کار بیرون بروید؟ حتی اگر این بیرون رفتن به ایستادن در محوطه پارکینگ منتهی بشود (حتی لازم نیست از در اصلی شرکت خارج شوید)، خلق و خو و تمرکزتان را بهبود بخشیده و اضطراب و استرس را کاهش میدهد.
در هر حال، اگر دارید با تلفن صحبت میکنید یا داخل جلسهای هستید، تصویری از طبیعت را روی مونیتور کامپیوترتان بیاورید. 40 ثانیه نگاه کردن به یک تصویری دیجیتال از طبیعت باعث میشود توانایی تمرکز شما به حداکثر میزان خود برسد.
12:30 بعد از ظهر:
حالا دیگر مدتی از وقتی که یکی دو تکه نان تست خوردهاید گذشته است، پس از پشت میزتان بیرون بیایید و سراغ خوردن غذا بروید. از آنجا که غذا خوردن دور از میز کار باعث بالا رفتن بهره وری شما میشود، بهانهی خوبی دستتان هست تا به یکی از کافهتریاها یا ناهارخوریهای اطراف بروید و غذایی بخورید.
1:30 بعد از ظهر:
خبر خوب؛ سطح کورتیزول شما دارد کم کم پایین میرود، بدان معنی که میتوانید فنجان دیگری قهوه بنوشید!
همچنین، میتوانید قدری چرت بزنید. نیم ساعت چرت زدن بین ساعتهای 1 تا 3 بعد از ظهر میتواند روح تازهای در کالبد شما بدمد بدون اینکه با خواب شب شما ایجاد تداخل کند.
3:00 بعد از ظهر:
مهمترین کارهای روزانه را تمام کردهاید؟ عالی است. حالا نوبت کارهایی است که به خلاقیت بیشتری نیاز دارند. در این وقت بعد از ظهر انرژی شما به کمترین میزان خود رسیده است، یعنی خلاقیتتان در بیشترین میزان خود قرار دارد. از این حالت برای مقابله با مشکلاتی بهره ببرید که امکان انجام آنها با راهحلهای مستقیم وجود ندارد. برای مثال میتوانید پنج آبجکشن آخری که با آنها روبرو شدهاید را بررسی کنید و ببینید راه بهتری برای پاسخگویی به آنها وجود دارد یا نه. یا میتوانید آمار سه ماهی گذشتهتان را بررسی کنید و ببینید آیا میتوانید کاری برای بهبود اوضاع بکنید یا نه.
4:00 بعد از ظهر:
حالا دیگر داریم به آخر وقت نزدیک میشویم عزیزان. به یک موسیقی بازیابی کننده انرژی گوش بدهید، سپس بروید به سراغ انجام دادن کارهایی که نیاز به انرژی کمتری دارند، مثل ارسال ایمیلها، بررسی و تحقیق در مورد تماسهای فردا، و حتی جستجو به دنبال محتوای مناسب برای ارسال به مشتریها.
5:00 بعد از ظهر:
احتمالاً کار سادهای نبوده، اما بالاخره توانستهاید از پس این روز کاری خسته کننده بر آیید. حالا میتوانید بروید به منزل، دمپایی و لباسهای راحتیتان را بپوشید و از دیدن فیلم و سریالهایتان لذت ببرید.
0 اظهار نظر